پارت دو
ملودی:من دروغ نمیگمممم(دادگریه،)
لینو:اهههههه بسه دیگه(داد)سرم رفت🗣️
بنگچان:ات بیا باهات حرف بزنم......
رفتین داخل اتاق
ات:ها چی میگی نکنه میخوای ازاون دفاع کنی؟؟؟(داد،)
(بچه ها خودتون بدونید الان ات وبنگچان داد میزنن)
بنگچان:اول داد نزن ملودی چیکارت کرده که باهاش اینجوری میکنی هاااااا؟
ات،:خوببب میکنممم یه هرزههه باپول بابای کوسکششش اومده عضوووگروههههه شدهههه بعددد اخلاقتون کلاااا برگشتهههه منم حق دارممم(گریه)
.....اینو میگی واز اتاق میای بیرون
هیون:ات آروم بااش
ات:من آخرین حرفمو میزنم من ازاین گروه میرم وقتی میگردم که این اینجا نباشهه خود دانید......
اعضا:ات صبر کنن
به اعضا توجه نکردی وسایلتو جمع کردی و لباساتو پوشیدی هودی سیاه موهای مصری ت بازگذاشتی و آل استار های سفیدت رو پوشیدی
.......ازپله هاپایین اومدی....
ات: خدافظ
هان:ات توروخدا نرو
ات:وقتی برمیگردم که این هرزه اینجا نباشه
ملودی: هرزه هفت جدوابادته
بااین حرف برگشتی سمتش هی نزدیکتر می شدی اون دورتر میشد که افتاد رومبل یقه شو گرفتی
ات:گوه بخور خوب؟؟؟ یه بار دیگه حرف بزنی مشتم میکوبم توسرت دختره ی همجایی. (هلش دادی ازدر رفتی بیرون)
لیکسی:ملودی باید بره (اینو گفت ورفت داخل اتاقش)
فردا صبح:
یه هتل گرفته بودی و با صدای گوشیت بلند شدی
ات:الو
لینو:اهههههه بسه دیگه(داد)سرم رفت🗣️
بنگچان:ات بیا باهات حرف بزنم......
رفتین داخل اتاق
ات:ها چی میگی نکنه میخوای ازاون دفاع کنی؟؟؟(داد،)
(بچه ها خودتون بدونید الان ات وبنگچان داد میزنن)
بنگچان:اول داد نزن ملودی چیکارت کرده که باهاش اینجوری میکنی هاااااا؟
ات،:خوببب میکنممم یه هرزههه باپول بابای کوسکششش اومده عضوووگروههههه شدهههه بعددد اخلاقتون کلاااا برگشتهههه منم حق دارممم(گریه)
.....اینو میگی واز اتاق میای بیرون
هیون:ات آروم بااش
ات:من آخرین حرفمو میزنم من ازاین گروه میرم وقتی میگردم که این اینجا نباشهه خود دانید......
اعضا:ات صبر کنن
به اعضا توجه نکردی وسایلتو جمع کردی و لباساتو پوشیدی هودی سیاه موهای مصری ت بازگذاشتی و آل استار های سفیدت رو پوشیدی
.......ازپله هاپایین اومدی....
ات: خدافظ
هان:ات توروخدا نرو
ات:وقتی برمیگردم که این هرزه اینجا نباشه
ملودی: هرزه هفت جدوابادته
بااین حرف برگشتی سمتش هی نزدیکتر می شدی اون دورتر میشد که افتاد رومبل یقه شو گرفتی
ات:گوه بخور خوب؟؟؟ یه بار دیگه حرف بزنی مشتم میکوبم توسرت دختره ی همجایی. (هلش دادی ازدر رفتی بیرون)
لیکسی:ملودی باید بره (اینو گفت ورفت داخل اتاقش)
فردا صبح:
یه هتل گرفته بودی و با صدای گوشیت بلند شدی
ات:الو
- ۴.۱k
- ۰۲ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط